𝕨𝕒𝕚𝕥𝕚𝕟𝕘
Part:²
همه وسایلش رو آماده کرده بود و روی زمین دراز کشید گوشیش رو برداشت و با دوستش تماس گرفت
کمی منتظر موند ولی جواب نداد پس ترجیح داد پیام بده که چند روز نیست
از جاش بلند شد و دوش گرفت کمی بعد از حمام در امد و لباس گرمی رو پوشید یکم میکاپ کرد و موهاشو خشک کرد به سمت پنجره رفت و با دیدن زمین برف لبخند کوچیکی زد
........
دوش آب گرمی گرفت و حوله رو دور پایین تنش پیچید و بیرون رفت روی تخت دراز کشید و نفس عمیقی کشید از جاش پا شد و موهاشو خشک کرد لباس های مارک دارش رو پوشید که شامل شلوار جذب یک پیراهن و یک کت چرم میشد
به جلوی آینه رفت بعد از زدن ادکلن تلخش دستی به پیرسینگ لبش زد زد که در اتاق زده شد
آبرویی بالا داد و اجازه ورود داد
-:بله؟
+:قربان آمدم وسایلمون ببرم
-:بیا تو
.......
نفس عمیقی کشید و از اتاق بیرون امد با دیدن جونگ کوک تو اون تیپ دخترکش زبونش بند امد و بزاق دهانش رو قورت داد ..اون هم خوشتیپ بود هم خوشکل ولی اخلاقش؟ تا حالا چیز خوبی ازش ندیده بود
سرش رو پایین گرفت ولی حالا که دقت میکرد الکی الکی ست کرده بودنا
جونگ کوک با دیدن دختر خوندش اول تا آخرش رو آنالیز کرد و در آخر به خودش جواب مثبت داد
به سمت ماشین رفت ا/ت هم همراهش وارد ماشین مخصوص شد
هر دو سکوت کرده بودن تا زمانی که به فرودگاه رسیدن
بعد از ۱۰ مین بلخره وارد هواپیما شخصی شدن همه سر جای خودشون نشستن جز ا/ت اولین سفرش با هواپیما بود و میترسید و هر چقدر بهش میگفتن که بشینه نمینشست تا که..
همه وسایلش رو آماده کرده بود و روی زمین دراز کشید گوشیش رو برداشت و با دوستش تماس گرفت
کمی منتظر موند ولی جواب نداد پس ترجیح داد پیام بده که چند روز نیست
از جاش بلند شد و دوش گرفت کمی بعد از حمام در امد و لباس گرمی رو پوشید یکم میکاپ کرد و موهاشو خشک کرد به سمت پنجره رفت و با دیدن زمین برف لبخند کوچیکی زد
........
دوش آب گرمی گرفت و حوله رو دور پایین تنش پیچید و بیرون رفت روی تخت دراز کشید و نفس عمیقی کشید از جاش پا شد و موهاشو خشک کرد لباس های مارک دارش رو پوشید که شامل شلوار جذب یک پیراهن و یک کت چرم میشد
به جلوی آینه رفت بعد از زدن ادکلن تلخش دستی به پیرسینگ لبش زد زد که در اتاق زده شد
آبرویی بالا داد و اجازه ورود داد
-:بله؟
+:قربان آمدم وسایلمون ببرم
-:بیا تو
.......
نفس عمیقی کشید و از اتاق بیرون امد با دیدن جونگ کوک تو اون تیپ دخترکش زبونش بند امد و بزاق دهانش رو قورت داد ..اون هم خوشتیپ بود هم خوشکل ولی اخلاقش؟ تا حالا چیز خوبی ازش ندیده بود
سرش رو پایین گرفت ولی حالا که دقت میکرد الکی الکی ست کرده بودنا
جونگ کوک با دیدن دختر خوندش اول تا آخرش رو آنالیز کرد و در آخر به خودش جواب مثبت داد
به سمت ماشین رفت ا/ت هم همراهش وارد ماشین مخصوص شد
هر دو سکوت کرده بودن تا زمانی که به فرودگاه رسیدن
بعد از ۱۰ مین بلخره وارد هواپیما شخصی شدن همه سر جای خودشون نشستن جز ا/ت اولین سفرش با هواپیما بود و میترسید و هر چقدر بهش میگفتن که بشینه نمینشست تا که..
- ۳.۵k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط